۱۴ مرداد ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۸۲۸۲۵
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۳ - ۱۴-۰۵-۱۴۰۴
کد ۱۰۸۲۸۲۵
انتشار: ۱۱:۳۳ - ۱۴-۰۵-۱۴۰۴

  غافل‌گیری؛ صدای بی‌صدای جنگ پیش از آغاز نبرد

  غافل‌گیری؛ صدای بی‌صدای جنگ پیش از آغاز نبرد
اصل غافل‌گیری به ما نشان می‌دهد در جنگ را لزوما طرفی پیروز نمی‌شود که بیشتر دارد یا می‌داند، بلکه آن  که بهتر پنهان می‌کند، هوش‌مندانه تر ضربه را وارد خواهد ساخت. 

    
    عصر ایران؛ سمیرا فرخ منش- در میان میدان غبارآلودی که بوی جنگ می‌دهد، چند لحظه بی‌خبری می‌تواند سرنوشت آن جنگ را تغییر دهد.  اصل غافل‌گیری از ارکان استراتژی‌های نظامی است. همان لحظه‌ای که دشمن نه انتظار حمله دارد، نه آمادگی دفاع. در اصل غافل‌گیری، پیروزی نه در برتری‌های عددی، بلکه در میزان ناباوری و شوک وارده به طرف مقابل نهفته است. 

  هرچه میزان آمادگی کمتر باشد، اصل غافل‌گیری درست‌تر عمل کرده است. غافل‌گیری سلاحی است که بی صدا می‌آید اما صدای آن شاید تا مدت‌ها در تاریخ و جغرافیای جبهۀ مقابل باقی بماند.

  اصل غافل‌گیری یکی از اصول بنیادین و ضروری در رفتارهای نظامی است و در طول تاریخ جنگ ها، نقش برجسته ای ایفا کرده است؛  یک اصل راهبردی که می‌تواند جنس نظامی، اطلاعاتی و حتی روانی داشته باشد و موجب شود در وضعیت "بی‌خبری" یا "ناآمادگی" یا "سردرگمی" قرار گیرد. مؤلفۀ زمان، مکان، روش، ابزار و شدت رفتارها، همگی می‌توانند در وضعیت غافل‌گیر کننده نقش اصلی داشته باشند.

 آغاز بی‌صدا

  غافل‌گیری زمانی به حملاتی گفته می‌شود که دشمن قادر به تشخیص وقت وقوع آن نیست. مانند حملاتی که در شب‌های خاص یا تعطیلات در میانۀ گفت‌و‌گوها. از نظر مکانی، اصل غافل‌گیری به موقعیت و لوکیشن مهاجم وابسته است. یعنی بازیگر از اماکنی حمله را شروع میکند یا ادامه می‌دهد که غیر محتمل به نظر می‌رسد. مانند بیابان‌ها یا کوهستان‌‎های صعب‌‎العبور.

  غافل‌گیری های تاکیتیکی زمانی ممکن است که دشمن با ابزار، سلاح یا روشی حمله می‌کند که طرف مقابل یا با آن آشنا نیست یا آن را در اختیار ندارد. زمانی که پهپاد‌ها به تازگی وارد نبردهای نظامی شده بودند، یکی از غافل‌گیرکننده‌ترین ابزارهایی بودند که از آن ها استفاده می‌شد.

  غافل‌گیری اطلاعاتی همان نفوذی تعریف می‌شود که احتمال آن اندک به نظر می‌رسد. یعنی نفوذ از طریق نزدیکان سیاست‌گذاران مقابل یا فریب دادن آنها. همچنین غافل‌گیری های روانی می‌توانند از طریق رسانه‌ها، یا اقدامات نمادین یا کنش‌های غیرمنتظره برای ایجاد آشفتگی بر دشمن یا افکار عمومی مقابل عمل کنند.

 سکوت پیش از توفان

  چرا غافل‌گیری رفتار تاثیرگذاری در تنش ها و منازعات به حساب می‌آید؟ غافل‌گیری می تواند میزان واکنش دشمن را کاهش دهد یا از سرعت آن بکاهد. دقت در تصمیم‌گیری در موقعیت بحران از ضروری‌ترین واکنش‌هاست وغافل‌گیری جنگی می‌تواند در این سرعت و دقت اختلال ایجاد کند. 

  میزان هزینه‌ها و تلفات برای دولت مهاجم پایین آمده و برعکس برای دولتی که برابر اصل غافل‌گیری قرار گرفته، هزینه‌ها می تواند در مدت زمان کم، بیش از حد انتظار باشد. 

  نظم دادن به صفوف نظامی و یک‌پارچه‌سازی تصمیمات، در هنگام رفتارهای غافل‌گیرانه کار بسیار دشواری به حساب می‌آید. گرچه اینها از جنبه های مثبت اصل غافل‌گیری به شمار می‌رود ولی تمام کنش‌های غافل‌گیرانه در منازعات با موفقیت مواجه نمی‌شوند.  برای اینکه رفتار غافل‌گیرانه بتواند نتیجه مطلوب را به بازیگر مهاجم بدهد، باید میزان امنیت اطلاعاتی و عملیاتی را تا حد ممکن افزایش داد.  همچنین سرعت عمل بالا و در لحظه تصمیم گرفتن از مهم‌ترین بایدهای اصل غافل‌گیری موفق به حساب می‌آید. 

  استفاده از عملیات فریب (Deception) و شناخت بالا از ذهنیت و برنامه‌های دشمن نیز از ضروریات موفقیت در اجرای غافلگیری‌هاست. یعنی اصل غافل‌گیری در همراهی با دیگر تکنیک‌های نظامی کاربرد پیدا می‌‎کند. مانند اصل تمرکز نیرو (principle of Mass )، اصل امنیت ( principle of security) و اصل تحرک ( principle of Maneuver ). یعنی اگر تمرکز قدرت در نقطه ای باشد که دشمن برای آن آمادگی و تسلط ندارد و هم‌زمان از افشای اطلاعات جلوگیری کامل شود و از اصل جابه‌جایی‌های سریع برای ضربات ناگهانی استفاده شود، اصل غافل‌گیری میتواند درست، موفقیت آمیز و دقیق به کار رود. در طول تاریخ نمونه‌های غافلگیری‌های موفقیت‌آمیز بسیاری را دیدیم.

   غافل‌گیری فارغ از ارزش‌گذاری آن، زمانی موفقیت‌آمیز به حساب می‌آید که مهاجم را به اهداف خود برساند.   حمله آلمان از طریق جنگل‌های آردن در طول جنگ جهانی دوم یکی از نمونه‌های غافل‌گیری جنگی بود. در حالی‌که فرانسوی‌ها منتظر حمله آلمانی‌ها از خط دفاعی ماژینو بودند، آلمان به صورت غیرمنتظره‌ای از مسیر آردن وارد شد و فرانسه را دچار غافل‌گیری مکانی کرد.

   یا حمله ژاپن به پرل هاربر در سال 1941 زمانی که با آمریکا در صلح بود و این کشور انتظار هیچ گونه حمله‌ای را نمی‌داد.   یا عملیات خیبر طی جنگ هشت ساله ایران و عراق که ایرانی‌ها با جان فشانی‌های منحصر به فرد، از هور برای نفوذ به مواضع دشمن استفاده کردند درحالی که عراق انتظار حمله از سمت خشکی را داشت  و فکر نمی‌کرد نیروهای ایرانی از رودی با آن عمق و عظمت با موفقیت عبور کنند.

   نقش اصل غافل‌گیری در جنگ 12روزه


  در طول جنگ 12روزه کاربرد اصل غافلگیری به سادگی مشهود بود. نخستین دقایق حمله اسراییل کاملا غیرمنتظره و پیش‌دستانه بود.  ایران و آمریکا مشغول گذراندن ماراتن مذاکراتی بودند که هنوز به پایان نرسیده بود. همچنین زمانی‌که اسراییل در شب نخست حمله، چندین نیروی ارشد نظامی و علمی را ترور کرد، نشان‌دهنده همزمانی غافل‌گیری زمانی و اطلاعاتی بود. همچنین به گفته مقامات اسراییلی، این کشور از سال‌ها قبل در تدارک آماده سازی این حملات بوده و جوانب آن را سنجیده است.

  این آماده سازی از طریق نفوذ گسترده‌، استفاده از به‌روزترین تکنولوژی‌های جاسوسی روز، فریب‌های رسانه ای و انتشار اطلاعات غلط به منظور کاهش دقت و جلب توجه آن به سمت دیگر بود. پس اسراییل از عملیات فریب هم استفاده کرده بود.

   همچنین اخباری که از حضور نیروهای کماندویی اسراییل در بخش‌هایی از خاک ایران می گوید، نشانی از استفاده اسراییل از غافل‌گیری مکانی و فنی نیز داشت. در بعضی مواقع مهاجم انتظار دارد اثر غافل‌گیری خود را در طولانی مدت نیز ببیند. برای مثال دشمن مقابل فلج شده یا توان ادامه جنگ را نداشته باشد. 

  در جنگ اخیر، اسراییل به اهداف کوتاه مدت خود در نتیجه به کارگیری اصل غافل‌گیری، رسید. یعنی در حذف فرماندهان کلیدی موفق شد و پای آمریکا را به جنگ کشاند تا تأسیسات هسته‌ای ایران را تخریب کند اما در بلند مدت از غافل‌گیری نخست خود بهره نبرد. چون ایران واکنش‌های موشکی خود را آغاز کرد که نشان دهنده این بود اثر غافل‌گیرانه اولیه در روزهای بعد دوام نداشت. گرچه آسمان ایران از نظر مالکیت هوایی تا پایان جنگ در وضعیت مطلوبی نبود.

هوش‌یاری بیشتر، غافل‌گیری کمتر

  نکته ای که در این میان باید مورد توجه جدی قرار گیرد، استفاده احتمالی اسراییل از اصل غافل‌گیری در آینده است.  پیشینه تهاجمی اسراییل نشان داده که به رفتارهای ناگهانی-تخریبی تمایل دارد و یکی از استراتژی های مطلوب  آن است. بنابراین بعید نیست در آینده نیز دوباره از اصل غافل‌گیری استفاده کند و آتش‌بس فعلی توجیهی بر مصونیت ایران برابر این رفتار نیست.

  اسراییل نشان داده بر حملات ناگهانی، برق‌آسا و پیش‌دستانه تاکید دارد. در چنین شرایطی استفاده از اصل غافل‌گیری بسیار کمک کننده است. مثلا اگر بر اساس رصدهای اطلاعاتی، ایران را در مسیر توسعه سیستم دفاعی یا موشکی خود ببیند، برای جلوگیری از چنین امری، پیش از تکمیل کامل، برای تخریب آن وارد صحنه خواهد شد.

  از آنجا که آتش بس فعلی بیشتر شبیه یک تعادل شکننده است تا کنار گذاشتن منازعه، هر دو طرف ممکن است دست به عملیات پیش‌دستانه زده تا طرف مقابل را غافل‌گیر کنند. 

  غافل‌گیری در شرایط کنونی ضروری تر به نظر میرسد چرا که اگر دوباره تنش نظامی میان ایران و اسراییل رخ دهد احتمال طولانی تر شدن، عمیق تر شدن و دشوارتر شدن بیشتر را دارد. چون غافل‌گیری نتایج مطلوب و تعیین کننده‌ای از خود بر جای می‌گذارد و در فضای مبهم خالی از اعتماد منطقه‌ای،  درگیری‌ها همه دارای جنس اطلاعات محورند.

  اصل غافل‌گیری به ما نشان می‌دهد در جنگ را لزوما طرفی پیروز نمی‌شود که بیشتر دارد یا می‌داند، بلکه آن  که بهتر پنهان می‌کند، هوش‌مندانه تر ضربه را وارد خواهد ساخت. در نبردهای امروز و آینده، سکوت، زمان و اطلاعات، شاید کشنده‌تر از گلوله ها و خمپاره‌ها باشند.

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان